کد موزيک

جوک - هتل عاشقانه ها
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
به خدا که این دنیاى شما در دیده من خوارتر از استخوان خوکى است که در دست گرى باشد . [نهج البلاغه]

- آدم خوره با پسرش رفته بودن آدم شکار کنن، یه زنه رو میبینن خیلی چاق بوده، پسره میگه بابا اینو بخوریم؟ باباهه میگه: نه این همش چربیه، به درد نمی‌خوره. میرن تا به یه زنه لاغره میرسن، پسره گرسنش شده بوده، میگه: بابا جون اینو بخوریم؟  باباهه میگه: نه بابا این خیلی لاغره فایده نداره. دوباره راه میفتند، بعد از یک مدتی میرسند به یه زنه خوشگلِ باحال.  پسره دیگه داشته از گشنگی ضعف میرفته، میگه: بابا جون دیگه اینو بخوریم؟ باباش میگه: نه پسرم، اینو می‌بریم خونه، مامانو می‌خوریم!

 

- ترکه میره رستوران سفارش چلوکباب میده، گارسون میپرسه: برگ باشه یا کوبیده، ترکه میگه: اونش به تو مربوط نیست!!

 

-به ترکه میگن با کنگو جمله بساز، میگه: این کارو نکن گو!!

 

- ترکه میخواسته خودکشی کنه یه تیر به مغز خودش شلیک میکنه، نیم ساعت بعد میمیره! از همه دنیا دانشمندا جمع می‌شن که ببینید قضیه این چی بوده، ‌بعد از دوسال تحقیق می‌فهمند که تیره تو این مدت داشته دنبال مغزیارو میگشته!

 

- به ترکه میگن اگه همه دنیا رو بهت بدن چی کار میکنی؟‌میگه: میفروشم میرم خارج!

 

- یک بابایی حواسپرتی داشته، میره کلاس "مِدیتیشن" (شرمنده اسمش تخمیه، دیگه همینه که هست!). یک روز رفیقش ازش میپرسه: رضا دیروز عصرکجا بودی؟ - کلاس داشتم. - ااِاِِ.. ایول بابا... کلاس چی؟ - ... ... ای بابا... یادم رفته اسمشو... چی بود ... یک جور اسم گل بود به گمونم! - رز؟ - نه. - شقایق؟ - نه - نرگس؟ - آهاا! ایول... نرگس جون، قربونت یک دقیقه از آشپزخونه بیا، بگو اسم این کلاسی که من میرم چیه؟!!

 

- ترکه می‌میره، تو اون دنیا بهش میگن: تو 2344.59 رکعت نماز بدهکاری و باید بری جهنم! ترکه میگه: خوب اون 2344 رکعتش قبول، ولی دیگه اون 0.59  رکعتش دیگه چیه؟! بهش میگن:  اون مال نمازهاییه که درست رو به قبله نخوندی، ضربدر cos زاویه انحرافش کردیم!

 

- یه یارو میره زیر غلطک، ترکه میره خبر مرگش رو به خانوادش بده. میره در خونشون به پسر یارو میگه: بابات چه جوری بود؟ میگه: دراز وباریک. ترکه میگه: حالا دیگه صاف وپهنه!

 

-ترکه مجرم بوده، محکوم به اعدام میشه، میگه: آخه چرا میخوایید منو اعدام کنید؟ میگن: برا اینکه بقیه درس عبرت بگیرن،ترکه میگه: نمیشه بقیه رو اعدام کنین تا من درس عبرت بگیرم؟!

 

- به ترکه میگن با رضا جمله بساز، میگه: من و حسن و حسین رفتیم پارک. میگن: پس رضاش کو؟ میگه: آخه رضا کارداشت، نیومد!

 

- ترکه داشته بالای یک ساختمون پنجاه طبقه کار می‌کرده، یهو یکی ازون پایین داد میزنه: هوی غضنفر!

 خونتون آتیش گرفته،‌زن و بچت سوختن،‌مردن! ترکه هم میگه: دیگه این زندگی برای من معنی نداره، خودشو ازون بالا پرت میکنه پایین. همینجور که داشته می‌افتاده،‌یهو به خودش میگه: اِااه.. من که بچه ندارم! دوباره یخورده میره، یهو میگه: اِاِاه.. منکه زن ندارم! میرسه نزدیکای زمین،‌میگه: اِاِااه..! منکه غضنفر نیستم!

 

327- ترکه تلویزیونشون روشن نمیشده، میزنه کانال دو، هُل میده!

 

328- ترکه سوار یه خره عکس میگیره. عکس رو میفرسته برای مادرش،‌زیر عکسه مینویسه: سلام بر ننم،‌بالایی منم!

 

329- یک بابایی رو می‌فرستند ماموریت آذربایجان. یارو روز اول وارد شهر میشه، از یکی می‌پرسه: ‌ببخشید، بهترین هتل این شهر کجاست؟ ترکه یکم نگاش میکنه، میگه: گریبی؟! اینجا بهترین، ‌بدترین هتل نداره که. یک مسافرخونه داره، اونم دوتا چهار راه جلو تر دست چپه. خلاصه  یارو مستقر میشه. شب حوصلش سر میره، میگه حالا که بیکاریم ‌یک سینما بریم. میره از یکی می‌پرسه: ببخشید، اینجا بهترین سینماش کجاست؟ یارو یکم چپ چپ نگاش میکنه، میگه: گریبی؟! اینجا بهترین، بدترین سینما نداره که. یک سینما داریم، اونم سه تا چهار راه جلو تره. خلاصه یارو سینما رو پیدا می‌کنه، میره جلوی باجه بلیط فروشی، میگه: یک بلیط بدین برای همین سانس،‌فقط جاش خیلی جلو نباشه. بلیط فروشه یک نگاهی بهش می‌کنه، میگه:‌گریبی؟! جای جلو،‌جای عقب نداره که. بلیط میخری، میری تو، هرجا گیرت اومد وامیستی! خلاصه یارو میره تو، از قضا یک جایی تو بالکن گیرش میاد. وسطای فیلم، احتیاج به قضای حاجت پیدا میکنه. از کناردستیش میپرسه: ‌ببخشید، ‌دستشویی کجاست؟ طرف یک نگاهی بهش میکنه،‌میگه: ‌گریبی؟! داستشویی ماسشویی نداره که،‌همین جا بلند میشی وامیستی، کارت رو می‌کنی! یارو با خودش میگه: بابا این عقلش ناقصه. از اونیکی کنار دستیش می‌پرسه،‌اونهم همین جوابو میده. خلاصه یارو داشته خیلی بهش فشار میومده، می‌بینه چاره ای نداره. بلند میشه، قضیه رو درمیاره، بسم الله شروع می‌کنه به شاشیدن! یهو یکی ازون پایین داد میزنه: هـــوی! گریبی؟! یک جا نگیریش، تکون تکونش بده، گلاب پاشش کن!

 

330- دو تا لره با هم میرن هتل، ‌یکیشون رفته بوده توالت فرنگی،‌یه دفعه اون یکی سرمیرسه، میگیره میزنه دهن یارو رو سرویس میکنه. ملت همه جمع میشن، ‌میگن: چی شده؟ چرا این بدبخت رو میزنی، ‌مگه چیکار کرده؟ میگه: مُو دو روزه داُرم از ای چشمه اُو‏ْ مخورم، ای اومد ریده مینِش!

 

331- ترکه دو تومنیش میفته تو جوب، یه پنج تومنی از تو جوب ور میداره، سه تومن میندازه تو جوب!

 

332- عربه میگوزه، کونش رگ به رگ میشه!


90/3/13::: 5:14 ع
نظر()
سلام       شراب
  
پیامهای عمومی ارسال شده
+ علی در عرش بالا بی نظیر است علی بر عالم و ادم امیر است به عسق مولایم نوشتم روز تولد عدالت بر تمام باباهای دنیا مبارک باد.......
+ علی در عرش بالا بی نظیر است
+ سلام به همه
+ دور بودن از عزیزان مشکل است امتحان با وفایی در جدایی حاصل است گرچه دورم ز تو ای دوست دوریت در یادو یادت ساحل است.....تفدیم به همه ی شما......